هر سال یک میلیون نفر زیر آوار خودکشی تلف میشوند و به ازای هر یک مورد از کسانی که خودکشی را با مرگ پیوند میزنند 20نفر یا بیشتر هم هستند که از خودکشی جان به در بردهاند و البته این جدا از اثرات روانیای است که چنین اتفاقهایی روی دایره وابستگان عاطفی، خانواده، جمع دوستان و افراد پیرامونی میگذارد.
تمامی تلاشهای سازمانهای جهانی و ملی باید معطوف به استقرار یک سیستم قوی اجتماعی باشد تا افراد در معرض خطر و خانواده هایشان را زیر بال حمایت بگیرد و برای درمان بیماریهایی همچون افسردگی و سوء مصرف مواد فکری کند. اما وقتی منظور و هدف عالی چنین بنیادهایی ایجاد شادی و احساس لبیک گفتن به زندگی با تمام مظاهرش، شکوهش، زیبایی هایش و حتی فرودهایش برای بیماران است چرا چنین افکار و حمایتهای متعالی برای همه مردمان جامعه ایجاد نشود؟
چه اشکالی دارد که به جای تاکیدهای مکرر روی نهی از منکر و جستوجو و تفحص در نقص و گناه آدمها، به امر به معروف روی بیاوریم تا بدیها را با تاکید و تکرار خوبیها پاک کنیم؟ واقعا شادی چه بدی دارد؟